اسلام از گرایش فطری بشر به زیباییها آگاه است. به همین دلیل برآوردن این نیاز طبیعی و فطری را در محدودۀ شریعت و عقل مورد تأیید قرار می دهد؛ ولی فراتر از آن را نهی کرده است.

همه می دانیم که هر پدیدۀ اجتماعی آثار ونتایجی را به دنبال خود می آورد و در بعضی موارد، بر کنشها و واکنشهای نسل آیندۀ جامعه تأثیر می گذارد.
زیانهای تجمل گرایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در کوتاه مدت یا دراز مدت در جامعه بر جای خواهد ماند، بسیار است. اینک با در نظر گرفتن آیات قرآن کریم و سخنان امامان معصوم علیهم السلام و اشاره به برخی رخدادهای تاریخی در این زمینه، مهم ترین آفتها و پیامدهای منفی این پدیده را یادآور می شویم:


تباهی سرمایه های مادی:
تجمل گرایی سبب می شود فرد بیش تر از آنچه تولید می کند، مصرف نماید. بدین ترتیب، در سطح وسیع تر، جامعه ای که در راه تجمل طلبی گام نهاده است، جامعه ای مصرف زده خواهد شد؛ یعنی با مصرف شدن بیش تر منابع و امکانات آن، دیگر در تولید و سرمایه گذاری قدرت کافی نخواهد داشت.
اسلام از گرایش فطری بشر به زیباییها آگاه است. به همین دلیل برآوردن این نیاز طبیعی و فطری را در محدودۀ شریعت و عقل مورد تأیید قرار می دهد؛ ولی فراتر از آن را نهی کرده است.
مصرف بیش از اندازه، پرداختن به تجملات، ناآگاهی، نبود تخصص و مهارت در مدیریت مالی، بی توجهی به مسائل زندگی، گرایش به صوفی منشی، سهل انگاری در به کارگیری اموال و امثال آن. به تباهی سرمایه های زندگی، اختلال در انجام دادن مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی و تزلزل در حرکت معنوی انسان می انجامد؛ زیرا سیر و عروج معنوی در این جهان با ابزار مادی و شرایط طبیعی صورت می گیرد. در حدیث مشهور نبوی صلی الله علیه وآله آمده است: « فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صَلَّیْنَا وَ لَا صُمْنَا...؛1 اگر نان نباشد، نه می توانیم نماز بخوانیم و نه روزه بگیریم.»
قرآن کریم نیز دربارۀ حفظ اموال و تباه نکردن آن می فرماید: «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً»؛2«اموال خود را که خدا مایۀ پایداری و برپا بودن شما قرار داده است، به دست سفیهان نسپارید!»
خداوند در جمله «الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً» می خواهد بفرماید که قوام زندگانی و اجتماعتان به سرمایه های شما است و بدون آن نمی توانید کمر راست کنید، پس آن را به دست سفیهان نسپارید. از این تعبیر، اهمیتی که اسلام برای مال و حفظ آن قائل است، به خوبی روشن می شود.


زمینه سازی برای گناهان
تجمل گرایی، زمینه را برای انجام بسیاری از گناهان مانند: غرور، حسد، طمع، شهوت پرستی و کینه توزی آماده می سازد. خدای متعال می فرماید: «همانا بدانید که زندگانی دنیا بازیچه و سرگرمی کودکانه است و آرایش، تفاخر، خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن بر مال و فرزندان است... دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست.»3 آدمی هنگام سرگرم شدن به تجملات با بسیاری از وسوسه های شیطانی روبه رو می شود.
اسلام، مصرف هر کالایی را به انگیزه های فخرفروشی و خودنمایی به دیگران یا برای رقابت و چشم و هم چشمی، ناپسند می داند. داشتن چنین انگیزه هایی در مصرف تا آنجا محکوم است که پیشوایان الهی مردم را از مصداقهای پیش پا افتاده و سادۀ آن نیز نهی کرده اند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در تفسیر آیۀ: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا»؛4 «آن خانه آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که نمی خواهند در زمین برتری جویی و تبه کاری کنند.» فرموده است: اگر کسی از اینکه بند کفش او بهتر از بند کفش دوستش باشد، خرسند شود، داخل در عنوان این آیه می شود. (و از کسانی به شمار می رود که خواهان برتری اند)».5
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده است: «مَنْ لَبِسَ ثَوْباً فَاخْتَالَ فِیهِ خَسِفَ اللَّهُ بِهِ مِنْ شَفِیرِ جَهَنَّمَ وَ کَانَ قَرِینَ قَارُونَ؛6 هر کس لباسی بپوشد و در آن اظهار بزرگی کند، خداوند به وسیله آن او را از لب دوزخ فرو می کشد و او همراه قارون خواهد بود.» این دو روایت، افرادی را در برمی گیرد که به انگیزۀ تفاخر یا تجمل، چنین کنند.


گسترش فقر در جامعه
پرداختن به تجملات، زمینه های پیدایش فقر را فراهم می آورد. در یک زندگی اقتصادی و سالم، درآمد شخص یا جامعه از هزینۀ آن کمتر نیست و یا دست کم با آن برابر است.
امام علی علیه السلام دربارۀ عدم اندازه نگه داشتن در خرج زندگی و زیاده روی کردن در مصرف می فرماید: «سَبَبُ الْفَقْرِ الْإِسْرَافُ؛7 زیاده روی (در معیشت)، سبب فقر (و نیازمندی انسان) می شود.»
چه بسیارند افرادی که با رنج و زحمت، اشرافی گری پیشه می کنند و به زیاده روی در مصرف روی می آورند. چنین افرادی پس از مدتی به سبب این زیاده روی و ترک اندازه در معیشت، محتاج دیگران گشته، به فقر مبتلا می شوند و دیگران را نیز گرفتار فقر و کمبود سرمایه می کنند.


پی نوشت:
1) اصول کافی، شیخ کلینی، ج‏5، ص‏73.
2) نساء: 5.
3) حدید: 20.
4) قصص: 83.
5) تفسیر نورالثقلین، ابن جمعه حویزی، اسماعیلیان، قم، 1412 ق، ج‏4، ص‏144.
6) مکارم الاخلاق، مرحوم طبرسی، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412 ق، ص‏495.
7) بحار الانوار، علامه مجلسی، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج‏71، ص‏347.