اصولاً پسرها که سهله، آدما چند نوع هستند... آدمیزاد دوپا هم که چند نوع باشه، اخلاقیات و خلق و خو و سبک و سیاقش لابد فرق می کنه دیگه! وگرنه نمی گفتن «آدم هست تا آدم!»

و از اون جایی که قراره ما به همه چیز ـ از شیر مرغ تا جون آدمیزاد ـ به دید پسرونه نگاه کنیم (خدا به خیر کنه!) فقط به اون دسته از جمعیت مذکر کار داریم که تازه پشت لبشون داره سبز می شه، و یا قبلاً این اتفاق خوش یمن براشون رخ داده! و با در نظر گرفتن یک سری تعریفات سرّی، «کاکل زری» حساب می شن.

دسته اول؛ برو کنار! یه چرخ بزن، داره میاد!

اوه اوه...! به مرگ خودمان قصد نداریم قُبح شکنی کنیم. هر چی هست راست و حسینی داریم می گیم! ان شاءا... که خودتان جزو این دسته کاکل زری ها نیستین... رفیق و آشنای این کاره هم اگه دارین، خدا آخر و عاقبتتونو بخیر بگذرونه!

اون دسته از عزیزانی که ذکر خیرشون شد، از بدو تولد، فقط با یه چرخ از تمام چرخ ها و لاستیک های وسایل و وسایط نقلیه ای که در اختیار داشتن تردد کردند (از روروئک گرفته تا سه چرخه و موتورسیکلت!)

زبان نگارنده لال! ولی احتمالاً عمر نود درصد از این کاره ها به 35 سالگی کفاف نداده که هیچ! خوش شانس ترین این خلایق 26 سالگی شان را هم به ثبت نمی رسونن!

دسته دوم؛ فک و فامیل های انیشتین!

به نظر بعضی ها تنفرانگیزترین هم کلاسی های دوران دبستان و راهنمایی و دبیرستان و احتمالاً دانشگاه! اگر جزو این دسته از شازده ها تشریف داشتین، الان نباید مشغول خوندن این متن باشین! در منابع بسیار بسیار معتبر آمده، گروه مذکور که نسلشان رو به انقراض گراییده! تا جان در بدن دارند و عمر به دنیا، سر در جیب مکاشفت دارند و مطالعات و این گونه مباحث ملالت آور!

مع الوصف، یکی دو فقره از این دوست و آشنا ها در توبره داشته باشین جای دوری نخواهد رفت! روز امتحان پایان ترم این گونه دوست و آشناها از نان شب هم واجب تر است.

دسته سوم؛ آبیته یا هیچ کدوم؟!

ای آقا چرا بعضیا ترش کردن؟! این آبیته هارو که نگفتیم! منظورمون چلسی بود جان شما! هیچی دیگه... این دسته از عزیزان تمام بازی های فوتبال دنیا رو در تمام 24 ساعت شبانه روز تحت پوشش دارند و جیک ثانیه آمار برترین گلزنان لیگ باشگاه های بولیوی و مالدیو و سواحل گینه جنوبی و آرژانتین و برزیل و اسپانیا و صدتا کشور دیگه رو میذارن کف دستت.

همه شون هم پای حرف که وسط باشه یه پا «خوزه مورینیو» و «کریستیانو رونالدو» هستن... ولی پای عمل که درمیون باشه...؟!

دسته چهارم؛ روم سیاه! بیلبورد تبلیغاتی!

خوش تیپ و خوش لباس بودن با یه چیزای دیگه خیلی فرق داره... اما واسه این که یه سری حرفا پشت سر ما نگن، به همین جمله ی پر محتوا اکتفا کردیم!

دسته پنجم؛ یه پا کدبانو!

ماشالا ماشالا! از هر انگشتش هزارتا هنر می پاشه!

اشتباه نکنید... اینجا نه صفحه دخترونه ست! و نه خط بالا قسمتی از دیالوگ یک فیلم خانوادگی در وصف دختر دمِ بخت خانواده! گرچه باورش برای خودما هم سخته ولی گروه بسیار نادر و کمیاب و چه بسا، نایابی! از آقایون رو می شه کشف کرد که علایقی دارن، خطرناک!

وجود این گروه آقایون لطمات و صدمات جبران ناپذیری به پیکره آرامش سایر آقایون زده و خواب و خوراک و آسایش رو از زندگی اکثریت آقایون برده.

این دسته از جمعیت مذکر تا آخرین روزهای عمرشون به دنبال فراگیری دستور پخت قورمه سبزی و آش رشته بوده و در این راه جان فشانی ها کرده اند! ایشان این بُعد از روحیه خود را در دوران دانشجویی و اقامت در خوابگاه دانشجویی یا منزل مجردی کشف کرده و پس از پخت اولین «اُملت» و قالب کردن آن به هم اتاقی ها، بر اثر چاپلوسی دوستانی که می خواستند از زیر بار آشپزی شانه خالی کنند مورد تشویقات بی امان و جانانه قرار گرفته و از آنجا که جنبه تعریف و تمجید را نداشته و هنوزم ندارند! به یک خودباوری منفی رسیده اند به اسم: «خود آشپز بینی منفی!» منابع آگاه گزارش داده اند سطح گمراهی این دسته، از علاقه به آشپزی به علاقه به ظرف شستن، لباس شستن، گردگیری و خدای ناکرده بچه داری! در حال ارتقا بوده ونگرانی سایر جمعیت مذکر را که با شرافت در حال گذران زندگی هستند برانگیخته است!

البته بماند که جمعیت و جنس مخالف هنوز این معجزه و جهش ژنتیکی را به طور کامل باور نداشته و مباحث ذکر شده را افسانه می پندارند! که ما به افسانه بودن آن امیدواریم.

دسته ششم؛ پرتغالی شو دوس داری یا سیب موز؟!

همیشه شعبون یه بار هم رمضون! همش که نمی شه عادت های خوب و نیمه خوب رو گفت! البته اینی که الان می خوایم بگیم، علاقه مشترکه... بین خانم ها و آقایون... ولی نه از همونایی که بهش میگن تفاهم! قلیووووووووون!

در وصف این دسته از علاقه مندی ها فقط اینو می گیم که کاش فلان ارگان در جمع آوری قهوه خانه های سنتی که مرکز تجمع جوان ها برای صرف قلیان هستند، جدیت کاملی به خرج می داد و فقط یک طرح یک ماهه رو اجرا نمی کردند و به طور کامل دنبال این طرح رو می گرفتند! «اوه اوه... خیلی شعاری شد؟!»

دسته هفتم؛ Volume بده داداش!

این دسته هم برای خودشون حال و هوایی دارن که کمی خطریه! اگه این مدل همسایه ای گیرتون اومده بهترین راه کار اینه که یا برید پیش یه متخصص مغز و اعصاب و اشتراک ماهانه بگیرین تا هر ماه تشریف ببرید پیش شون تا اعصاب پیاده شده شما را یه سر و سامونی بده، یا این که شما هم هم رنگ جماعت شید که باز هم در حالت دوم باید پیش همون متخصص مغز و اعصاب تشریف ببرید! با این تفاوت که در حالت دوم اشتراک شما باید جوری باشه که هفته ای یه بار پیش متخصص برید!

خب حالا مگه موسیقی سنتی خودمون چه ایرادی داره که از این آهنگ خارجکی ها گوش می دین؟! تازه شم... بی ادبیه ها! جسارت نشه؟! ما که نمی دونیم اون اخوی یا آبجی خارجکی که داره می خونه بین حرفاش و آهنگش بد و بیراه بار ما نمی کنه یا آره؟!

دسته هشتم؛ حالا شمع هارو فوت کن!

جریان تولد نیست! مگه هر شمعی شمع تولده؟! این دسته از گل پسرا قبل از این که شمع ها رو فوت کنن، از این آهنگ ها می ذارن که غدد اشکی آدمیزاد رو می ترکونه و ظرف دو سه ساعت از آدم شنگول و منگول، یه افسرده به تمام معنا می سازن! بعدشم که فضا احساسی شد شمع و گل و پروانه می طلبه و اشک و آه و ناله و... آخرشم که از آقا می پرسی جریان چیه؟!

جواب میده الان آلبوم فلانی مده! آخه جناب کوه احساسات! گلی به جمالت... شما که جزو دسته هشتم هستین، دسته هفتم رو هم رو سفید کردین!