۳ مطلب با موضوع «میرزا بنویس» ثبت شده است

«خ» مثل خوشبختی

نه من نمی تونم. از من نخواهید به این مردم طفلک دروغ بگم. دروغ دانشان پر شده دیگه! نُچ، اصلاً حرفش رو نزنید. این لقمه ها از گلوی ما پایین نمی ره. آقاجون، اصلاً من بلد نیستم شعار بدم. اصلاً اگر دست من بود... بود چیه، ما اصلاً تو خونه مون، وضعیت فوق العاده اعلام کردیم؛ به خاطر همین اوضاع دیگه. اون قدر دَربه دَر دنبال یه آدم خوشبخت گشتیم با چراغ، همی گِردِ شهر، که سرگیجه گرفتیم! یافت نشد که نشد! نیست آقاجون، تو این اوضاع، هیچ کی خوشبخت نیست. سراغ هرکی رفتیم، فقط از آشنایی ما خوشبخت شد!

آقا ما رفتیم کلی عرق ریختیم، زحمت کشیدیم، تحقیقات کردیم، ببینیم عوامل این خوشبختی که می گن، چیه؟ دروغ چرا، چند تا عامل هم پیدا کردیم، ولی سر نخِ همه شون، به یه جا می رسید؛ یعنی به یه چیز. من فقط نتیجه تحقیقاتم رو می گم، شما خودتون قضاوت کنید، کجای حرف های من سیاه نماییه؟ این جناب که زیر بار نمی ره.

1. یکی از مهم ترین، بذار از همین اول خیالتون رو راحت کنم: مهم ترین عامل خوشبختی پوله. (تازه به خاطر این جناب، کوتاه اومدم، نگفتم تنها عامل!) من نمی دونم کدوم آدمِ از دنیا بی خبری، این انشای کلیشه ای بدآموزانه غیراخلاقی پژوهشی را یاد بچه های معصوم مردم داده که: «البته واضح و مبرهن است که علم، بهتر است از ثروت!» که به نظر بچه سوسول ها اصلاً هم این طور نیست. تحقیقات این رو می گه!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

اصطلاحات مدرسه

آنتن کلاس: این اصطلاح به دانش آموزانی اطلاق می شود که خبرهای کلاس را به مدیر و ناظم می رسانند .

آینده سوزان: ترکیبی است در برابر آینده سازان و کسانی هستند که صرفا برای رفع تکلیف به مدرسه می روند .

اکسپرس: بعضی از دانش آموزان با پارتی بازی در امتحانات قبول می شوند، به این گونه دانش آموزان «سفارشی » هم می گویند .

در جا زدن: دانش آموزانی که بیش از یک سال در یک کلاس بماند .

جیم فنگ: جیم در میان دانش آموزان به معنی فرار است . اگر کسی در کلاس ها شرکت نکند و یا از کلاس فرار کند، می گویند: «فلانی جیم فنگ شده است » .

چشم عضله ای: اصطلاحی است برای متقلبان یا همان تقلب کنندگان . یعنی آن قدر تقلب کرده که دیگر توی این کار استاد شده است .

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

لطفا به ما فوتبالیست ها حق بدهید.

میرزا بنویس

واقعا این فوتبالیست بودن، کلی برای ما دردسر داره که کسی از اون خبر نداره. اگه شما هم مثل ما کمی فکر کنین و کلاهتون رو قاضی کنین، می بینید این هشت صد نه صد میلیونی که توی یه فصل به ما می دن، آب خوشی نیست که از گلومون پایین بره. مردم، فقط اون هشت صد ـ میلیون رو می شنون؛ اما نمی دونن چه سختی هایی رو برای ما به همراه داره؛ به قول گفتنی، یه هشت صد میلیونی شنیدن؛ اما...

اما نمی دونن یه فوتبالیست جوون، اول جوونی و آرزوهاش، چه مرارت هایی رو باید تحمل بکنه! مثلا باید هفته ای سه روز تمرین کنه، هفته ای سه روز هم بازی! یعنی مال خودش نیست دیگه. خدا وکیلی، یه کارمند، هفته ای سه ساعت به خودش سختی می ده و ورزش می کنه؟!

دیگه این که طرف حساب یه کارمند، مدیر بالا دست اونه؛ اما ما برای چندرغاز، باید فحش و غرولند مربی و سرپرست تیم و نیمکت نشین ها رو بشنویم و تحمل کنیم. یه کمی بازی مون مورد پسند نباشه، فوری جو علیه مون درست می شه و یه باره دویست هزار تماشاچی که سرمایه های ارزش مند فوتبال ما هستن، می شن مخالف ما. اول نیمکت بشین می شیم و بعدا هم یحتمل خونه نشین!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰