1. هجرت
«یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُم »؛1 «چون به خداوندی که پروردگار همة شماست، ایمان آورده اید، پیامبر و شما را از شهرتان خارج می سازد.»
«إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»؛2 «اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرده است، آنگاه که کفرپیشگان او را از مکّه بیرون راندند، هنگامی که او همراه دیگری دو نفره در غار بودند و او به همراهش می گفت: اندوهگین مباش! بی شک خدا با ماست.»3


2. تغییر قبله
«قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»؛4 «نگاه های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبلة نهایی) می بینیم. اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی، باز می گردانیم. پس روی خود را به سوی مسجد الحرام کن و هرجا باشید، روی خود را به سوی آن بگردانید و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده است، به خوبی می دانند این فرمان حقّی است که از ناحیة پروردگارشان صادر شده، (و در کتابهای خود خوانده اند که پیغمبر اسلام(ص) به سوی دو قبله نماز می خواند) و خداوند از اعمال آنها (در پنهان داشتن این آیات) غافل نیست.»5
«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ * وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَه »؛6 «و از هر جا روانة جایی شدی و در هر جا که بودی، باید صورتت را به سوی مسجد الحرام بگردانی. این دستور، مسلماً حقیقتی از سوی پروردگار توست و خداوند از آنچه می کنید، غافل نیست و ای رسول! از هر جا آهنگ حرکت داشتی و به هر جا که رفتی و شما مسلمانان نیز هر کجا بودید، روی به سوی مسجد الحرام کنید!»
«پیامبر گرامی، سیزده سال تمام در مکّه به سوی بیت المقدس نماز می گزارد. پس از مهاجرت به مدینه، دستور الهی این بود که به وضع سابق از نظر قبله ادامه دهد، و قبله ای که یهود به آن نماز می گزاردند، مسلمانان نیز به آن طرف نماز بگزارند. این کار، عملاً نوعی همکاری و نزدیک کردن دو آیین قدیم و جدید به هم بود؛ ولی رشد و ترقی مسلمانان باعث شد که خوف و ترس، محافل یهود را فرا گیرد؛ زیرا پیشرفتهای روزافزون نشان می داد که آیین اسلام، در اندک مدّتی سراسر شبه جزیره را خواهد گرفت و قدرت و آیین یهود را از بین خواهد برد. از این نظر، کارشکنی از جانب یهود آغاز گردید.
آنان، از راه های گوناگون مسلمانان و پیامبر را آزار می دادند. از جمله، مسئلة نمازگزاردن به سمت بیت المقدس را پیش کشیدند و گفتند:
محمد مدعی است که دارای آیینی مستقل و ناسخ آیینهای گذشته می باشد، در صورتی که او هنوز قبلة مستقلی ندارد و به قبلة یهودیان نماز می گزارد.
این خبر برای پیامبر(ص) گران آمد. نیمه شبها از خانه بیرون می آمد و به آسمان نگاه می کرد. در انتظار نزول وحی بود که دستوری در این باره نازل گردد، چنانکه آیة زیر، این مطلب را گواهی می دهد:
«نگاه های معنادار تو را به آسمان می بینیم. تو را به سوی قبله ای که رضایتت را جلب کند، می گردانیم.»7
از آیات استفاده می شود که تبدیل قبله، علاوه بر اعتراض یهود، جهت دیگری نیز داشته است و آن جنبة امتحانی داشت. مقصود این بود که مؤمن واقعی و حقیقی، از مدعیان ایمان که در ادعای خود کاذب بودند، تمیز داده شوند، و پیامبر(ص)، این افراد را خوب بشناسد؛ زیرا پیروی از فرمان دوم ـ که در حالت نماز، متوجّه مسجد الحرام گردند ـ نشانة ایمان و اخلاص به آیین جدید بود و سرپیچی و توقف، علامت دو دلی و نفاق به شمار می رفت، چنانکه خود قرآن صریحاً این مطلب را می فرماید:
«تغییر قبله از آن طرفی که بر آن نماز می گزارید، برای این بود که تا موافق را از مخالف تمیز دهیم و این کار برای غیر آنهایی که خداوند آنان را هدایت کرده است، کار پرمشقتی بود.»8
«البته از تواریخ اسلام و مطالعة اوضاع شبه جزیره، علل دیگری نیز به دست می آید.»9


3. جنگ بدر
«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ»؛10 «شما آنان را نکشتید؛ بل خداوند آنها را کشت و این تو نبودی که سنگریزه بر چهرة آنان پاشیدی؛ بلکه خدا بود. خداوند می خواست مؤمنان را خوب بیازماید. بی شک او شنوا و دانا است.»
در جنگ بدر، پیامبر اکرم(ص) مقداری سنگریزه به سوی دشمن پاشیدند. این کار اعجازآمیز و اعجاب برانگیز، عامل شکست مشرکین شد. این آیة کریمه اشاره به آن معجزة خدایی و نصرت الهی است.


4. جنگ احُد
«وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»؛11 «و (به یاد آور) زمانی را که صبحگاهان، از میان خانوادة خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ برای مؤمنان بیرون رفتی و خداوند شنوا و دانا است. (گفتگوهای مختلفی را که دربارة طرح جنگ گفته می شد، می شنید و اندیشه هایی را که بعضی در سر می پروراندند، می دانست).»
این آیه تصویری از طلیعة جنگ اُحُدْ است. به گفتة «ابن اسحاق» شصت آیه از سورة آل عمران دربارة روز احد است.12


پی نوشت:

1) ممتحنه / 1. و نگاه کنید به: بقره / 215؛‌ نحل / 43.
2) توبه / 40.
3) آیه 207 سوره بقره نیز درباره «لیلة‌ المبیت» و خفتن فداکارانه امام علی(ع) در بستر حضرت محمد(ص) است.
4) بقره / 144.
5) ترجمه این آیه از آیت الله مکارم شیرازی است.
6) بقره / 149 و 150.
7) «قَدْ نَرى‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها» بقره / 144.
8) «وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتی‏ کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذینَ هَدَى اللَّه» بقره / 143.
9) فروغ ابدیّت، جعفر سبحانی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ نهم، 1373 ق، ج‏1، ص‏483و484.
10) انفال / 17.
11) آل عمران / 121.
12). تاریخ پیامبر اسلام، محمد ابراهیم آیتی، تحقیق: دکتر گرجی، دارالفکر، تهران، چاپ اول، 1386 ق، ص‏338.