آورده اند که مردى طالب غلامى شد و خواست که او را از صاحبش خریدارى کند.
فروشنده گفت: این غلام هیچ عیبى ندارد، جز آنکه سخن چینى و نمام است.
خریدار گفت: اگر چنین است، من بدان راضى هستم و سرانجام او را خرید. اما چند روزى نگذشت که غلام، بر سر عادت معهود رفت و شروع به نمامى و فتنه انگیزى نمود.