علمای اخلاق، قوای انسان را به چهار قوه ی عقل، شهوت، وهم و غضب تقسیم بندی کرده اند و نیز ذکر کرده اند که اگر قوه ای به غیر از قوه ی عقل رهبری سایر قوا را به عهده گیرد، باعث دوری ما از خدا می شود...

ابتداء به تبیین غریزه خشم و آثار و پیامدهای آن پرداخته، سپس به شیوه‌ ها و راهکارهایی در رابطه با چگونگی کنترل و تعدیل غریزه خشم و پرخاشگری اشاره می‌ کنیم.

مفهوم خشم و ضرورت وجود آن در انسان
خشم در اصل نیرویی است دفاعی که برای دفاع از خود یا پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده ولی چون از محور اصلی خویش خارج گردد، تبدیل به یکی از رذایل بزرگ اخلاقی می‌ شود و رذایل دیگری را به همراه می‌ آورد. بنابراین اگر خشم در جهت پاسداری از حق و دفاع از چیزی باشد که دفاع از آن عقلاً و شرعاً ضروری است. از جمله فضایل اخلاقی است امّا اگر بر مبنای خودخواهی به وجود آید، مادر بسیاری از رذایل می‌شود. بنابراین کسی که هرگز خشم به سراغ او نمی‌ آید، و در برابر تمامی صحنه‌ ها بی‌ تفاوت و آرام است، او انسان کاملی نیست. خشم در مواجهه با ظلم و تعدی و در مقام دفاع از حقیقت، به شرطی که شکل افراطی به خود نگیرد و انسان را از محور اعتدال خارج نکند، ناشی از بیداری دل و حساسیت در برابر حق و باطل است.

خشمی که بر اساس خودخواهی به وجود می‌ آید، بارزترین شکل خشونت روحی است و در صورتی که شخص قدرت بر انتقام داشته باشد، او را وادار به اعمال خشونت می‌ کند و اگر شخص قدرت بر انتقام یا فرونشانیدن آتش غضب از روی اختیار نداشته باشد به درون او گریخته و به صورت عقده‌ های روحی و کمپلکس‌ های روانی در قالب «کینه» در می‌ آید.
این کینه درونی که حالت تغییر شکل یافته غضب است، به صورت‌ های مختلف، بر حسب شرایط بیرونی، ظاهر می‌ شود که مهم‌ ترین آنها حسد، غیبت و دروغ و تهمت، شماتت و تحقیر و بدزبانی، شدت عمل و به طور کلی بدخلقی، ستم و آزار و تضییع حق، و امثال آن است.
به هر حال، خشم و کینه از آن جهت که تعادل روحی انسان را به هم می‌ زند، او را از محور حق و عدل خارج می‌سازد و بر این اساس، از فضایل و کمالاتی چون رفق و نرمی در رفتار، مدارا با دیگران، عفو و گذشت، حسن خلق و حسن معاشرت محروم و بی‌ نصیب می‌ گردد و خوی پرخاشگری و درندگی به تناسب شدت و ضعف این رذیله اخلاقی بر او حاکم می‌شود.1

آثار و پیامدهای ناگوار خشم
همان گونه که گذشت، نیروی خشم، ‌اگر از محدوده ضرورت فراتر و از کنترل اراده آدمی خارج شود، هم چون آتشی سوزان یا سیلی بنیان کن هر چه را بر سر راه خود بیابد، می‌ سوزاند و تباه می‌ کند و پیامدهای شومی را نخست برای صاحبش و سپس برای دیگران به ارمغان می‌ آورد. امیر المؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در این باره فرموده اند: «خشم آتشی سوزانده است، هر که آن را فرو خورد، خاموشش ساخته و هر که آزادش گذارد، خود او،‌اوّل کسی است که در شعله‌اش می‌سوزد.2

اینک به برخی از پیامدهای ناگوار خشم از منظر روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ اشاره می‌ کنیم:
1. تیرگی عقل: تا زمام امور انسان، در اختیار عقل است، جز در مسیر مصلحت خویش گام بر نمی‌ دارد، لیکن افراط در خشم، چراغ نورانی عقل را تیره و بی‌ فروغ می‌ سازد و انسان، بی ‌چون و چرا در خط فرمان نیروی بی‌ شعور خشم می‌ گذارد و دیگر مصلحتی نمی‌ بیند تا به سویش گام بردارد. امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «خشم خردها را تباه می‌ کند و آدمی را از مسیر درست دور می‌ سازد».3
2. ویران گری و تبهکاری: اگر انسان خشمگینی را که لجام عقل را گسیخته و سراپای وجودش را آتش غضب مشتعل ساخته، به دیوانه‌ ای زنجیری یا درنده‌ ای وحشی تشبیه کنیم، گزاف نگفته‌ ایم. او نه گوش شنوایی دارد که نصیحت و سخن حق در آن نفوذ کند و نه چشم بینا و واقع بینی دارد که راه را از بی‌ راهه تشخیص دهد و نه فکر روشنی دارد که قدرت دسته بندی امور جزیی و استنتاج عقلی را از آنها داشته باشد.
او هر که و هر چه را که مانعی بر سر راه خواهش‌ های کور و دور از منطق خود بیاید، آسیب رساند، و ویران می‌ کند. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «خشم شدید، منطق را تغییر می‌ دهد، ارتباط اجزای استدلال را قطع و موجب پراکندگی فهم و فکر می‌ شود».4
3. پشیمانی: به تدریج با فرو نشستن شعله‌ های خشم، دیدگان خود به روشنی می‌ گراید، قدرت تفکر و اندیشه فرد به کار می‌ افتد و آن چه را که در دوره کوتاه تسلط خشم، بر او گذشته به ارزیابی می‌ نشیند. سخنان زشت، نسبت‌ های ناروا، پرده‌ دری‌ها، خارج شدن از چارچوب فضایل انسانی، ارتکاب جرم، جنایت جبران ناپذیر و... تصویر زشتی برای همیشه در ذهنش به جا می‌ گذارد، تصویری که اگر محکمه قاضی و مجازاتی هم در کار نباشد، یادآوری آن پیوسته او را عذاب خواهد داد که: «چرا چنین کردم؟!... ای کاش بر خود مسلط بودم و... او پشیمان است و افسوس می‌ خورد، ولی دیگر پشیمانی سودی ندارد. از همین روست که امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ایّاک و الغضَبَ فاوّلُهُ جنُونٌ و اخرهٌ ندمٌ؛ از خشم دوری کن که آغازش دیوانگی و پایانش پشیمانی است.»5
راه‌ کارها و روش های کنترل، تعدیل و درمان خشم و غضب برای مهار خشم و درمان آن، باید انگیزه‌ هایی را که موجب پیدایش خشم می‌ شود بشناسیم.

علل و عواملی که ممکن است، زمینه‌ ساز خشم شوند یا آن را تشدید می‌ کنند، بسیارند. ولی می‌ توان آنها را به دو گروه کلی تقسیم کرد:
1. عوامل درونی که ریشه آنها به خود شخص برمی‌ گردد و از درون وجود او سرچشمه می‌ گیرد، مانند کبر، عجب، حرص، حسد، شوخی‌ های رکیک و... .
2. عوامل بیرونی که از خارج موجب انگیزش خشم انسان می‌ شود.
عوامل درونی را باید با خودسازی و تزکیه نفس ریشه کن ساخت. ولی عوامل خارجی را چون هم گسترده‌ اند و هم در اختیار ما نیستند، کمتر می‌ توان کنترل کرد. با وجود این، انسان بایستی اراده خود را طوری تقویت کند و بر غریزه خشم خویش طوری مسلط شود که این غریزه در چنین مواقعی تابع عقل و اراده او شود، نه حاکم بر آن.6
آن چه ذکر شد، مربوط به ریشه کن سازی اسباب و عللی است که خشم را بر می‌ انگیزد و موجب بروز آن می‌ گردد، لیکن باید دید، اگر با رعایت مسایل فوق، باز هم نیروی غضب تهییج شد و آتش خشم زبانه کشید، چه باید کرد؟

در این خصوص دستورات جزیی‌ تری از اولیای بزرگوار اسلام رسیده که برخی را یادآور می‌شویم:
1. یادآوری فضیلت کظم غیظ. عفو و بردباری و نیز پاداش عظیمی که خدای متعال برای دارندگان این صفات تعیین کرده؛‌از جمله این که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «من کفّ غضبهُ کفّ الله عنهُ عذابه؛ آن که خشم خود را باز دارد، خداوند عذاب خود را از او باز خواهد داشت.7
2. یادآوری عظمت عذاب الهی، گستردگی قدرت و حاکمیت او و این که توانایی انسان بر کسی که مورد خشم او قرار گرفته، در برابر قدرت لایزال خداوند نسبی و ناچیز است و نیاز او به عفو و اغماض الهی به مراتب بیشتر از نیاز مردم به عفو اوست. در این باره امام صادق ـ علیه السّلام ـ چنین فرمود: «در تورات نوشته شده: ای فرزند آدم، مرا به هنگام خشم خویش به یاد آور تا تو را به هنگام خشم خود یاد آورم».8
3. پناه بردن به خدا از شر شیطان و وسوسه‌ های او، به این که بگوید: «اَعوذُ بالله من الشّیطانِ الرّجیم»و این دستوری است که گاهی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به افراد خشمگین می‌ فرمود.9
4. وضو گرفتن یا غسل کردن با آب سرد نیز در فرو نشاندن آتش خشم مؤثر است. پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اذا غضبَ احدُکُم فلیتوَضّا بالماءِ الباردِ، فانّ الغضبَ منَ النّار؛ هر گاه یکی از شما را خشم فراگرفت، با آب سرد وضو بگیرد، زیرا خشم از آتش است.10
5. سکوت و آرامش نیز در پیشگیری از خشم مؤثر است. علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:‌«و داووا الغضب بالصّمت؛ خشم را با سکوت درمان کنید».11
6. تغییر وضعیت از حالت ایستاده به نشسته یا به عکس نیز در برخی از روایات توصیه شده است. امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ایّما رجلٍ غضبَ و هُو قائمٌ فلیجلس، فانّهُ سیذهبُ عنهُ رجز الشیطانِ و ان کانَ جالساً فلیقُم؛ هر که در حال ایستاده خشمگین شد، زود بنشیند، با این کار، وسوسه شیطان از بین می‌ رود و نیز اگر نشسته است، زود برخیزد.12

نتیجه گیری: بنابراین، غریزه خشم و غضب نیز، مانند دیگر غرایز انسانی، نیرویی کور و بی‌ شعور می‌ باشد که تنها ارضای خود را می‌ طلبد، که اگر تحت رهبری عقل قرار گیرد و در جای خود، به اندازه صحیح اعمال شود، مایه خوشبختی و سعادت بوده و آدمی در شئون مختلف زندگی، از فواید آن بهره‌ مند می‌ گردد و اگر خودسر و بی‌ قید و بند باشد و در راه غلط و خلاف مصلحت به کار افتد، و لجام گسیخته عمل نماید، باعث فساد و تباهی می‌ گردد و مصیبت‌ های سخت وجبران ناپذیری به بار می‌ آورد. از این رو،‌ امام سجاد ـ علیه السّلام ـ فرو خوردن خشم و قدرت خاموش کردن آتش آن را به عنوان زیور صالحان و زینت تقوا پیشگان، از درگاه خداوند خواسته، عرض می‌ کند:
«و حلّنی بحیلة الصّالحین و البسنی زینة المتّقین فی بسط العدل و کظم الغیظ و إطفاء النّائرة؛ بارالها! مرا به زیور صالحان بیارای و زینت متّقین را به من بپوشان، تا عدل را گسترش دهم و خشم را فرو نشانم و شعله‌ های سوزان دشمنی را خاموش سازم».13


پی نوشت:

1) . سادات، محمد علی، اخلاق اسلامی، چاپ ششم، تهران، سمت، 1368، ص 209 ـ 210.
2) . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 9، حدیث 15005.
3) . همان، حدیث 15010.
4) . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 71، ص 428.
5) . میزان الحکمة، ج 9، حدیث 15008.
6) . آداب معاشرت اسلامی، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، چ سوّم، قم، 1379، ص 179 ـ 180.
7) . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، حدیث 7، ص 263.
8) . کلینی، کافی، ج 2، ص 304.
9) . القمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 2، ص 319.
10) . همان، میزان الحکمة، ج 9، ص 4340، حدیث 15061.
11) . آمدی، غرر الحکم، حدیث 5155.
12) . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، ص 264.
13). صحیفة سجادیه، دعای مکارم الاخلاق.