آن صاحب دماغ عقابی، آن محکوم به سال ها بی خوابی، آن ملعون دوران، آن تبعة انگلستان، آن بدتر از حیوان، آن میرزا بنویس شیطان، آن ننگ نام مسلمانی، آن خیرندیده از جوانی، آن مولف آیات شیطانی، آن ملعون ازل و ابد، سلمان رشدی مرتدلعنه الله علیه

گویند در بمبئی هندوستان متولد گشتی و از وی نقل است که از مسلمانی به جز سالی یک بار در مسجدشدن چیزی نیاموختی، در نوجوانی قلم به دست گرفته برخی مراکز و مکاتیب را به مقالت نویسی مزاوری کردی و سپس برای تحصیل راهی بریتانیا بگشتی و همان ایام آن نیمچه مسلمانی خود نیز از یاد ببردی و بعدها نوشتن آغازید و احساس بنمودی که نام و نان در این کار است!

گویند شبی در خواب مفلوکی را بدید به غایت غمزده، وی را پرسیدی: تو را چه حالت است ای عزیز که از تو محبتی عمیق در خود همی یابم هرچند به جایت نیاوردم؟!

آن فلک زده به او پاسخ بدادی: بدان و آگاه باش ای جوان که من ابلیس همان شیطان رجیم معروف هستم، چندین هزارسال است به فریب و گمراه کردن بنی آدم مشغولم و پس از این همه سال کار بی حقوق و مواجب و خون دل خوردن باز در ایران زمین ندای حقیقت بلندگشته و موج خداخواهی در جهان به راه انداخته دیگر رمقی برایم نمانده و به آخر خط رسیده ام به قول شما انسان ها به[...]خوردن افتادم...»

وی که این قول جانسوز بشنیدی بگفتی: هیهات! مگر آن که رشدی مرده باشدی که عزیزی چون تو بدین حال افکنده گردی عن قریب چاره ای بسازم و به کاری پردازم که دوباره نشاط جوانی بازیابی به شرط آن که از یاری و حمایت من دریغ ننمایی و ابلیس نیز وی را عهد وثیق ببستی این شرط را؛

به فردا روز وی نوشتن پرداختی کتاب ضاله آیات شیطانی را و در اندک زمانی جنجالی برانگیخت و گبر و ترسا و مسلم و کافر را به جان هم بیفکندی و نتیجة این افساد آن بگشتی که بس کتاب ها از انتشارات پنگوئن محروق بگشتندی و بس جان ها از امت اسلام بسوختندی و بس مترجم خبیث ازین کتاب ضاله مضروب و مقتول شدندی و علی ای حال نزاعی شدی عالم را اساسی و البته خود وی نیز به خاک مذلتی درافتادی که خدا نصیب گرگ بیابان نکناد!!

گویند پس از حکم ارتدادش توسط امیر ولایت ایران زمین و خروش امت اسلام شبی را به آرامش سربر بالین ننهادی و لقمه ای به غیر از زهرمار وی را از گلو فرو نشدی چنان که به تواتر منقول است در یک شب هفتاد منزل تعویض بنمودی خوفا از استشهادیون مسلمان؛ نقل است زوجه اش در همان ایام از وی طلاق بستدی که اگر با گله بوفالوهای وحشی آمریکای جنوبی به سر برم که سالیانه 6000مایل جهت یافتن چراگاه کوچ نمایندی بهتر باشدی ازین زندگی نکبت آن هم با این ابله بزدل!!!

نقل است شبی در طی طریق بین دو مخفیگاه لختی خواب وی را در ربود، ابلیس را بدید و یقه اش بچسبید که ای لعین! مگر نه آن که مرا عهد وثیق ببستی که یاریم نمایی این چه روزگار است مرا؟!

ابلیس پوزخندی بر وی زده بگفتی: الحق که در بین خلائق ابله تر از تو یافت نگرددی؛ آخر حرام خوار حرام کار! من عهد مودت خدای خویش بشکستمی عهد و قرار چون تویی را دیگر چه قیمت است؟

گفته اند در آخر عمر کتابی بنگاشتی المسمی به کابوس نامه» که شرح پاره ای کابوس ها که در طی سالیان اختفا و انزوای خود همی دیدی در آن بیاوردی و در نهایت امر هم خودکشی بشد!؟ تا هزینه گزاف محافظت و نگهداریش از دوش دولت های غربی ساقط گرددی!